غریبه ای تنها در دیاری دور

تو زندگي 2 نفر باش : يکي براي خودت , يکي براي ديگران . براي خودت زندگي کن , براي ديگري زندگي باش

دلتنگتم

م.زاده
غریبه ای تنها در دیاری دور تو زندگي 2 نفر باش : يکي براي خودت , يکي براي ديگران . براي خودت زندگي کن , براي ديگري زندگي باش

دلتنگتم

 
 
آه خدایا چه روزهای سختیه که خیلی بد میگذرن.اینکه به امیدکسی دل
 
به آسمان ببندی وبه عشق اوشبها را تا سحر بیدار بمانی، تا دیر وقت
 
بیداربودم وخوابم نمیبرد البته این تنها دیشب نبود بلکه اکثرشبهای این
 
چند مدت زندگیم.گفتم که بنویسم درد دلم را ، تا فردا برایت بخوانم .

به هوای تو به آسمان تاریک خیره میشوم تا شاید چهره ماه تو را ببینم.

واقعیت این است که دلم برایت تنگ شده ، حقیقت این است که دلم به
 
انتظار دیدن تو نشسته.

دلتنگم عزیزم ، دلتنگ چشمهایت ، گرفتن دستهای مهربانت .

به لحظه ای می اندیشم که بتوانم پرواز کنم واین راه دراز را طی کنم
 
 و به سوی تو بیایم ، انگار که رویایی بیش نیست.

به هوای تو در این شب دلتنگی سر به هوا شده ام ، چشمهای بهانه
 
گیر ، دستهای خالی ، شانه های پر از نیاز ، نه یک لحظه ، نه یک روز
 
 حرف از یک عمر دلتنگیست.انگار که از همون بچگیام دلتنگتم ، ساده
 
 تر میگویم دلم میخواهد همیشه  در کنارم باشی واین دلتنگیا رابه
 
فراموشی بسپارم .

ترانه عشق ٬ در گوشم مرا به یاد لحظه های قشنگ در کنار تو بودن
 
 می اندازد، گاهی به لحظه های دیدار با تو فکر میکنم و گاهی هم 
 
 میترسم از لحظه های که از تو دورم.
 
حرفهای قشنگت را ، درد دلهای شیرینت را که در قلبم مانده برای
 
خودم زمزمه میکنم،تکرار میکنم تا احساس کنم همیشه با منی ودر
 
کنارم هستی .
 
دلتنگتم ، به امید تو دل به آرزوها بسته ام ، به یاد تو ترانه عشق را
 
زمزمه میکنم ، میخوانم و میدانم که دلت همیشه با من است.

میخواهم امشب در کوچه پس کوچه ها ی تاریک شب ودر کنار امواج
 
دریا وماسه های ساحل ٬سرگردان قدم بزنم ، تا اینکه خورشید با نور
 
طلاییش طلوع  و باز بنشینم در انتظار دیدن تو ، و باز ببینم تو را و بگویم
 
که دوستت دارم.

به امید تو ای همنفس با تو نفس میکشم و با هر نفس عاشقانه میگویم
 
که دوستت دارم عزیزم.  این چشمان خسته  و این دست های لرزان 
 
 بیقراری تو می كنند ودلتنگت تو هستن . تنها مانده ام و غریبانه خاطرات
 
 مكررمان را دوره  می كنم  و به یاد می آورم که شیرینی بودنت را نباید
 
فراموش کنم. جز تو همه چیز را فراموش كردم و همه چیز رو از یاد
 
 برده ام  حتی خنده وشادی وخوشحالی را. 
 
 
احساس جنون میکنم
کمی خسته ام

خسته از فریاد این لحظه های تکراری
خسته از در خویشتن گم گشتنم
سکوت ناله های بی پاسخ
در دل تاریک این زمین خاکی
انگار صدایم به گوش آسمان نمیرسد
میخواهم بگریزم از این همه هیاهو وخیال
ای آسمان آغوش بگشا
میخواهم بشکنم این حصار تنهایی را
من تشنه ام
تشنه ی یکرنگی
تشنه ی آبی شدن
و غرق گشتن در آرامشی بی انتها
تنها برایم آغوش بگشا
 
 


تاريخ : یکشنبه دهم مهر ۱۳۹۰ | | نویسنده : م.زاده |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.
درباره وب

سلام دوستان خوب وعزیزم:
من آن غریبهء دیروز آشنای امروز و فراموش شده ی فردایم
در آشنایی امروز در وبلاگم حرفهای دلمو مینویسم تا در فراموشی فردا یادم كنید.

امیدوارم که در وبلاگم لحظات خوبی را بگذرونید واگه برای لود شدن یه ذره معطل شدید به بزرگی خودتون منو ببخشید.
در ضمن نظرات شما موجب دلگرمی ماست پس لطفا" نظر هم بدید چون برام خیلی ارزش دارند.

براتون آرزوی سلامتی وموفقیت وخوشبختی از درگاه خداوند متعال ومستعان دارم وامیدوارم که به هر آرزویی که در دل دارید برسید.من هم به دعای شما دوستان خوب ومهربونم نیاز دارم .
فال حافظ
رتبه الکسا

ویژه اسلاید اسکین
ساعت

جستجو



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
ذکر ایام هفته

ربات مترجم
امکانات وب

كد موسيقي براي وبلاگ