گفتم نان آور شبانه کوچه های دلم هستی؛ دیدم علی است. خلوص تو
در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم.
آنگاه، دریافتم که تو، نور جدا شده ای از آفتاب علی هستی، تا از پنجره
هر خانه ای، عالم را گرما ببخشی میخواهم بگویم، ببخش اگر پای
تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصههایی را خوردی که مال تو نبودند!
روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛
اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه
بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را
فرا میگرفت؛ اما امروز، که در میان ما نیستی جای خالی تو را با هیچ
چیز نمیشه پرد کرد وچشمانم خیس وقلبم همیشه به یاد توست وبدون
تو این دنیا برایم ویرانه ای مسکوت وبی هیاهوست.
دلم میخواهد به یکباره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبیات را
که نگاه میکنم، یادم میآید که وقت غنچهها تنگ شده؛ درست مثل
دل من برای تو.
این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هممعنی، کنار هم
چیده شدهاند. یعنی در دائرة المعارف عشق، پدر، ترجمه علی
علیه السلام است.و اینگونه بود که علی علیهالسلام ، نماینده خدا
و نبی شد و پدر، نماینده علی علیهالسلام .
من هم روز پدر رو به همه ی پدرا تبریک میگم واز خداوند متعال میخوام
که سایه ی هیچ پدری را از روی سر فرزندانش برندارد.
سلام دوستان خوب وعزیزم:
من آن غریبهء دیروز آشنای امروز و فراموش شده ی فردایم
در آشنایی امروز در وبلاگم حرفهای دلمو مینویسم تا در فراموشی فردا یادم كنید.
امیدوارم که در وبلاگم لحظات خوبی را بگذرونید واگه برای لود شدن یه ذره معطل شدید به بزرگی خودتون منو ببخشید.
در ضمن نظرات شما موجب دلگرمی ماست پس لطفا" نظر هم بدید چون برام خیلی ارزش دارند.
براتون آرزوی سلامتی وموفقیت وخوشبختی از درگاه خداوند متعال ومستعان دارم وامیدوارم که به هر آرزویی که در دل دارید برسید.من هم به دعای شما دوستان خوب ومهربونم نیاز دارم .
