پشیمانم از اینکه چشمانم در چشمان عشق طلسم شده اند !
پشیمانم از اینکه دلم را به دلی هدیه دادم که دلم در آن دل اسیر
شد پشیمانم از اینکه دستهای گرم و پر توانم را در دستان عشق
گذاشتم و دستهایم سرد و ناتوان شد.پشیمانم از اینکه تمام زندگی
و امیدم را در صندوقچه قلب عشقم گذاشتم و کلیدش را به دست
روزگار سپردم .خدایا این گناه مرا ببخش ، مرا از این عذاب عاشقی
نجات بده ، و مرا به همان دوران تنهایی بازگردان .میخواهم همان انسان
تنها وغریبه باشم ، میخواهم همان انسانی باشم که برای خود رویاها و
آرزوهایی داشت ، میخواهم همان انسان تنها و بی کس باشم.
می خواهم همان قلبی داشته باشم که پاک و بی ریا و ساده باشد
…خدایا مقصر تویی من از تو و چشمانم شاکی هستم ! ، اینک که
مرا در این زندان عاشقی اسیر کرده ای ،و راهی برای بازگشت به
گذشته برایم نگذاشته ای ، و مرا عاشق کردی و در قلب معشوقم
طلسم کرده ای .لااقل بیا و با ما باش ، بیا و این زندگی را برایم عذاب
نکن ، بیا و مرا به عشقم برسان و ما را به سوی دنیای خوشبختی ها
روانه کن ، بیا و ما را مثل دو کبوتر عاشق در این آسمان آبی ات رها کن .
خدایا تو که مهربانی تو که بخشنده ای پس مهربانی و بخشندگی ات
را به ما نشان بده ، خدایا تو مرا در این سیلاب عشق رها کرده ای
پس بیا و به من کمک کن که در این سیلاب عشق فرو نروم . به پاهایم
قدرت بده تا از این سیلاب به راحتی عبور کند ، به دستهایم قدرت بده
تا محکم و با قدرت دستان یارم را بگیرم تا آن را به سلامت و موفقیت از
این سیلاب عبور دهم .خدایا به من اراده بده که عشق را رها نکنم و با
توکل به تو به هر آنچه که میخواهم برسم.خدایا اینک که تو مرا در این
سیلاب عاشقی رها کرده ای به قلبم نیروی عشق و دوست داشتن
عطا کن تا با احساس پاک و بی ریا و عاشقانه بتوانم با عشق زندگی کنم
و او را از تمام وجودم دوست داشته باشم .
اینک که نمیتوانم از تو که اختیار تمام دنیا در دستانت میباشد ، به تو
که ما را آفریده ای ، به تو که تنها امید مایی ، به تو که کبیر و مهربانی
به کسی شکایت کنم ،پس تنها راه این است که در خاکت سجده
کنم ، و التماس کنم تو را ٬که به ما کمک کنی ، من شاکی ام از این
دنیای عاشقی واز چشمانم ، شکایتم را به چه کسی بگویم ؟ پس
مجبورم که در مقابل تو که قاضی دنیایی از چشمانم شکایت کنم !!
!خدایا ، یــــا به من کمک کن تا به تنها آرزویم که رسیدن به عشقم
میباشد برسم و یا اینکه مرا از عشق جدا کن و چشمانم را برای
همیشه از من بگیر تا عاشق کسی دیگر نشود!
سلام دوستان خوب وعزیزم:
من آن غریبهء دیروز آشنای امروز و فراموش شده ی فردایم
در آشنایی امروز در وبلاگم حرفهای دلمو مینویسم تا در فراموشی فردا یادم كنید.
امیدوارم که در وبلاگم لحظات خوبی را بگذرونید واگه برای لود شدن یه ذره معطل شدید به بزرگی خودتون منو ببخشید.
در ضمن نظرات شما موجب دلگرمی ماست پس لطفا" نظر هم بدید چون برام خیلی ارزش دارند.
براتون آرزوی سلامتی وموفقیت وخوشبختی از درگاه خداوند متعال ومستعان دارم وامیدوارم که به هر آرزویی که در دل دارید برسید.من هم به دعای شما دوستان خوب ومهربونم نیاز دارم .

